انسان شناسی فلسفه سیاسی قدیم
نویسندگان
چکیده
هر منظومه فکری، ناچار از جهان بینی و انسان شناسی است که بر اساس آن احکام خود را در مورد جامعه و سیاست بیان می کند؛ از این رو شناخت اندیشه سیاسی مسلمانان نیز منوط به فهم مبانی کیهان شناختی و انسان بینی آنان است. در این مقاله سعی شده برمحور انسان شناسی، پرتویی بر ساختمان اندیشه سیاسی قدیم مسلمانان افکنده شود. شناخت طبع انسان از لحاظ این که سمت و سوی آن به سوی خوبی ها یابدی هاست، اولین و در عین حال مهم ترین گام در این راه است. تبیین سلسله مراتب انسان ها در جامعه و تأکید بر طبع مدنی آنها، گام های بعدی است، و در نهایت بررسی کفایت یا عدم کفایت عقل برای کشف قوانین زندگی بشر در گفتمان سنتی، ما را به شناخت «انسانِ» مورد نظر فلاسفه سیاسی قدیم رهنمون می شود.
منابع مشابه
انسان شناسی در فلسفه سیاسی متعالیه
معرفت نفس، گام آغازین برای رسیدن به شناختی دقیق از اجتماع و در نهایت، خداوند است. از آن جا که حکمت متعالیه، منظومه ای دقیق و سامانه فکری سنجیده ای می باشد، طبعاً نوع نگرش صدرا به انسان و ویژگی های آن، متأثر از زیرساخت های فلسفی وی است. در این نوشتار که به انسان شناسی در فلسفه سیاسی متعالیه می پردازد، سعی شده تا ضمن تبیین مفاهیم، به این دغدغه اساسی پاسخ داده شود که براساس مبانی نظری انسان شناسی ...
متن کاملمبانی اندیشه فردریش نیچه و اقبال لاهوری با تاکیدی بر انسان شناسی و فلسفه سیاسی
مبانی اندیشة فردریش نیچه و اقبال لاهوری با تأکید بر انسانشناسی و فلسفة سیاسی شجاع احمدوند* - محسن سلگی** (تاریخ دریافت:8/2/93 – تاریخ پذیرش: 5/8/93 ) چکیده در این نوشتار، مقایسة اندیشة نیچه و اقبال لاهوری در چهار بُعد معرفتشناسی، هستیشناسی، روششناسی و انسانشناسی مقصود قرار گرفته است. درحالیکه نیچه با هر سه مؤلفة نخست، سر ستیز دارد، اما لاجرم میتوان از وجود هر چهار محور شناخت در ان...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
عنوان ژورنال:
فصلنامه علمی پژوهشی علوم سیاسیناشر: دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
ISSN
دوره 6
شماره شماره بیست و دوم - تابستان 82 2003
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023